«آرتور استنلي جفرسون» معروف به «استن لورل» متولد ژوئن سال 1890 در «الورستون لانکاشاير» انگلستان و «اليور نورول هاردي جونيور» معروف به « اليورهاردي» در 18 ژانويه سال 1892 در جورجياي آمريکا، به‌همراه هم موفق‌ترين تيم کمدي تاريخ سينما بودند.هر يک از آن‌ها، تا سال 1927 که با فيلم « 45 دقيقه از هاليوود» ساخته «لئو مک‌کاري» در استوديوي هال روچ به‌هم پيوستند، راه دور و درازي را پيمودند. مادر «لورل» بازيگر و پدرش بازيگر، کارگردان، تهيه‌کننده، نمايش‌نامه نويس و مدير تئاتر بود.لورل نخستين بار در 9 سالگي در گلاسکوي اسکاتلند روي صحنه تئاتر ظاهر شد و طي چند سال بعد به عنوان بازيگر نقش‌هاي کمدي ، درام و دلقک در موزيک هال‌هاي انگليس فعاليت مي‌کرد.در سال 1910 پس از اتمام تحصيل به گروه معروف فردکارنو پيوست و همان سال زير نظر «چارلي چاپلين» در نخستين تور آمريکايي گروه شرکت کرد. همين همراهي با چاپلين در دومين تور به سال 1922 تکرار شد و طي سفر دوم نامش را به «استن لورل» تغيير کرد به کشورش بازنگشت و کار کمدي خود را آغاز کرد.در سال 1917 در نخستين فيلمش با نام «سگ خوشبخت» بازي کرد که اتفاقا مرد چاقي که به همه استوديو‌ها سرک مي‌کشيد با نام «هاردي»، البته نه به عنوان يک تيم، با وي هم‌ بازي شد. در سال 1926قراردادي بلندمدت با «هال‌روچ» به‌عنوان شوخي‌نويس و کارگردان بست، اما پس از مدت کوتاهي، بازيگري در کنار «هاردي» را ترجيح داد.لورل اغلب با‌مزه‌تر بود. با رفتار بسيار بي‌قيد و بند مقبول تماشاگران، گريه‌هاي بچه‌گانه، سرخاراندن‌ها و پلک‌ زدن‌هاي گيج‌وار. او در واقع آفريننده‌ بسياري از لحظه‌هاي کمدي آثار مشترک‌شان بود وي استاد مسلم در تفاوت‌ها و ظرافت‌هاي کمدي بود و به خاطر خلاقيت و پيش‌گامي در زمينه‌ سينماي کمدي در سال 1960 موفق به دريافت جايزه اسکار افتخاري گرديد. هاردي فعاليت هنري خود را به‌عنوان يک نمايش‌گر و خواننده، هنگامي‌که 8 ساله بود در يک گروه نمايش حرفه‌اي آغاز کرد. وي بر‌خلاف «لورل»، نياکان و اجدادش پيشينه‌ هنري نداشتند.وي سپس عضو ثابت گروه و صاحب برنامه مستقل به عنوان خواننده در نمايش‌هاي شاد عاميانه شد. هاردي که پدرش حقوق‌دان بود، به دانشگاه جورجيا رفت که حقوق بخواند اما بزودي آن‌ را رها و در سال 1910 يک سالن سينما گشود.در 1913 به کمپاني لوبين در جکسون ويل کاليفرنيا پيوست و فعاليت سينمايي را به عنوان بازيگر نقش‌هاي فرعي اغلب آدمهاي شرور و گردن‌کلفت ولي بي‌عرضه در کمدي‌هاي يک يا دو حلقه‌اي آغاز کرد و بر خلاف لورل که کار نويسندگي و کارگرداني را نيز مي‌کرد او فقط يک بازيگر بود.در دهه‌ 1920، گاه و بي‌گاه در فيلمهاي بلند از جمله فيلمي با «باستر کيتن» به‌نام «سه دوره» و چندين وسترن لوک جونز ظاهر شد. استعداد‌هاي کمدي هاردي تا سالي که به لورل پيوست در نقش‌هاي کوچک کمدي‌هاي استوديو هال‌روچ به ميزان زيادي هدر رفت. هر‌چند که نقش و جايگاه او در موفقيت تيم دونفره‌شان کمتر از لورل ارزيابي شده، اما شخصيت کمدي او نيز بسيار خوب بود و همچنين وي حافظه‌اي بسيار قوي داشت و چند کار کار درخشان آن‌دو از حافظه وي سرچشمه مي‌گرفت.از جمله فيلم «ني‌ني کوچولوها» که ايده اوليه آن از بازي وي در فيلم «شاگرد کاغذ‌چسبان» بود که وي همراه با بابي ‌ري در نقش کودکان کج‌خلق ظاهر شده بودند و اندام چاق، چهره معصومانه، نگاه‌هاي پرمعنا و بانشاطش بر لب‌هاي ميليون‌ها نفر خنده نشاند.در طول يک سال، تيم «لورل و هاردي »بسيار موفق شده و طي سه دهه بعد، آنان در 106فيلم مشترک بازي کردند. طرح فيلمهاي آنان خيلي ساده بود و اغلب از طريق گسترش منظم يک شوخي حاصل مي‌شد و بيشتر متکي بر لحظه‌ها و حرکت‌ها بود تا طرح داستاني و کلام. آنان درگير لحظه‌ها و موقعيت‌هاي احمقانه‌اي مي‌شدند و تماشاگران با احساس برتري خود به دو شخصيت به خنده مي‌افتادند.بر اثر کار‌هاي نسنجيده اغلب توسط لورل به دردسر مي‌افتادند و وقتي که مي‌کوشيدند از مخمصه بگريزند، وضع را بدتر مي‌کردند و اعمال‌شان به خراب‌کاري بيشتري مي‌انجاميد. تضاد ظاهري آشکار آنها، در واقع مکمل يکديگر بود. لورل در همان دردسر به گريه مي‌افتاد، اما هاردي که خود را آدم عاقل‌تري مي‌دانست، سعي مي‌کرد وقار خود را حفظ کند که البته بي‌فايده بود و هر بار ناکامي در کوشش‌هايش براي رفع و رجوع کار‌هاي لورل، اين شکوه و وقار او را بيشتر خدشه‌دار و موقعيت را بيش از پيش خنده‌دار مي‌کرد و باعث مي‌شد مدام با حالتي عصبي، کراواتش را شل کند و با حرکات احمقانه لورل، به دوربين خيره شود، لباس مرتبي مي‌پوشيدند، مي‌کوشيدند با وقار جلوه کنند و يکديگر را با پسوند «آقا» به ديگران معرفي مي‌کردند

استن لورل چند دقیقه پیش از مرگش در روز 23 فوریه سال 1956، به پرستارش گفته بود که در این حال و روز خیلی پایه اسکی کردن است. پرستار در عین ناباوری به او می گوید که اصلا خبر نداشته که لورل اهل اسکی کردن هم هست. آقای لورل هم جواب می دهد که "نه، اهل اسکی نیستم، ولی ترجیح میدهم به جای اینکه این همه سوزن توی بدنم فرو کرده باشند، پاشم برم اسکی". چند دقیقه بعد هم پرستار متوجه می شود که استن لورل با مرگ به اسکی رفته است؛ این طوری است که 8 سال پس از مرگ الیور هاردی در سال 1957  (لورل به علت بیماری، نتوانست در مراسم تدفین همبازی و دوست نزدیكش شركت كند. بعد از آن تصمیم گرفت كه هرگز بدون زوج كمدی اش در فیلمی بازی نكند. دوستان نزدیك لورل می گفتند، مرگ اولیور تاثیر وحشتناكی بر لورل گذاشت، به طوریكه او دیگر نتوانست تا آخر عمر خود را دوباره پیدا كند. )، استن لورل، دوست و همکار وفادارش، به او می پیوندد تا دو یار جدایی ناپذیر سینما برای همیشه درکنار هم قرار بگیرند. زوج لورل و هاردی از آن دسته کمدین هایی هستند که خیلی زود با آنها آشنا شدیم؛ هر وقت عیدی چیزی بود تلویزیون همان فیلم کوتاه برنده اسکار آنها را نشان می داد که در آن لورل و هاردی کلی زجر می کشیدند تا پیانویی را از راه پله های ساختمانی بالا ببرند و به دست صاحبش برسانند. آن زمان برایمان مهم نبود که اسم این فیلم "جعبه موسیقی" (1932) است و ... "هال روچ" آن را تهیه کرده است.
یکی دیگر ازفیلم هایی که خیلی می دیدیم و دوستش می داشتیم، "احمق ها در اکسفورد" (1939) بود که در آن بیشتر ازهمه شیفته حرکت گوش های لورل بودیم. بعدها بیشتر ازلورل و هاردی دیدیم و قدر و ارزش آنها را بیشتر درک کردیم؛ حالا دیگر سرخوشی بی حد و حساب آنها در "شیاطین پرنده" (1939) حسابی به چشممان می آمد، آن هم درست وقتی که مثلاً می خواهند از پادگانی نظامی فرار کنند اما چنان شیفته صبح دل انگیز آنجا می شوند که هاردی می زند زیر آواز و هر دو آن سکانس تاریخی خود – همان که لورل وسطش مدام گوشه های پالتویش را بالا می گیرد – را اجرا میکند. ما شیفته دو دلقک سینما شده بودیم که دل" گساموئل بکت" نمایشنامه نویس بزرگ ایرلندی هم برده بودند. بکت حتی یک بار افسوس خورده بود که کاش فرصتی دست می داد تا لورل و هاردی می توانستند "در انتظار گودو" را روی صحنه بروند.. ...
باستن کیتر می گفت: "نه من بامزه ترین کمدین سینما بودم و نه چاپلین؛ استن لورل از همه با مزه تر بود". این را از جمله ای که لورل برای سنگ قبرش نوشته هم می شود فهمید؛ "دیگه با کسی که تو تشییع جنازه من، لب و لوچه اش آویزون باشه، حرف نمی زنم که نمی زنم".

روی سنگ قبر هاردی نوشته شده است مردی که دنیا را خنداند...............

پس شما هم به احترام لورل و هاردی همیشه لبخند بزنید.