سلام دوستان

بیاین برای حفظ حرمت این شبای عزیز مطلب طنز(منظورم فقط فقط طنزه) تو وب نذاریم .به جای اون هرکی میتونه یه حدیث از امام حسین (َع) بذاره.

اولیشو خودم میگه

امام حسین(ع):

قومي خدا را به اميد پاداش نيايش مي‌كنند. اين عبادت بازرگانان است. گروهي از روي ترس، بندگي مي‌كنند. اين نوع بندگي مخصوص بردگان است. مردمي خدا را از باب سپاس نعمت‌‌هاي او ستايش مي‌كنند. اين روش آزادگان است.

کتاب شناسی حضرت عباس علیه السلام

اطلاعیه

سلام

واسه اونایی که هنوز بی خبرند:

بنا به گفته ی نماینده                                                                              

       "کلاس فیزیک لغو شد" 

قوانین رانندگی در مشهد!!!

قانون حق تقدم:اول نیسان مِره،بعد مو،بعد هرکی تِنست
کاربرد راهنما:فقط تو عروس کشون به صورت جُفتی مِزنِم ،در مواقع عادی آرنج رِ از شیشه ماشین مِدم بیرون وعین بال کِفتر چاهی تِکون مِدم
چراغ قرمز،ورود ممنوع،دور زِدن ممنوع،ورود آقایان ممنوع و... بِرِ موتور سِوارا تعریف نِرِفته و موتور سِواری که نِتِنه از تو پیاده رو بِره موتور سوار نیست
چراغ زرد یعنی:گاز بِده یره فِس فِس نکو قِرمز رَف
انواع بوق:
بوقِ یِواش یعنی:سِلام نوکَره دِیی
تک بوق یعنی:بِرِسونُمت
دو بوق یعنی:پَنرا دو نِفر
بوق ممتد یعنی:بِکِش کنار یَره نیسان آبی دِره میه

آزمون ورودی دانشگاه ایرلند

 

برای مشاهده ی پاسخ به ادامه مطلب مراجعه کنید...

ادامه نوشته

خوش خبری

بریزین صندلی داغ از پشت صحنه مهمون اوردیم

پیغام گیر شعرا...

پیغام گیر سعدی 

از آوای دل انگیز تو مستم 
نباشم خانه و شرمنده هستم 
به پیغام تو خواهم گفت پاسخ 
فلك گر فرصتی دادی به دستم

 

پیغام گیر فردوسی 

نمی باشم امروز اندر سرای 
كه رسم ادب را بیارم به جای 
به پیغامت ای دوست گویم جواب 
چو فردا برآید بلند آفتاب


پیغام گیر خیام

این چرخ فلك، عمر مرا داد به باد 
ممنون توام كه كرده ای از من یاد 
رفتم سر كوچه، منزل كوزه فروش 
آیم چو به خانه، پاسخت خواهم داد


پیغام گیر منوچهری 

از شرم، به رنگ باد باشد رویم 
در خانه نباشم كه سلامی گویم 
بگذاری اگر پیام، پاسخ دهمت 
زان پیش كه همچو برف گردد رویم


پیغام گیر مولانا 

بهر سماع از خانه ام، رفتم برون، رقصان شوم 
شوری برانگیزم به پا، خندان شوم، شادان شوم 
برگو به من پیغام خود، هم نمره و هم نام خود 
فردا تو را پاسخ دهم، جان تو را قربان شوم!


پیغام گیر باباطاهر 

تلیفون كرده ای جانم فدایت 
الهی مو به قربون صدایت 
چو از صحرا بیایم، نازنینم 
فرستم پاسخی از دل برایت


پیغام گیر نیمایوشیج 

آی آد م ها! 
که اندرپشت خط 
درانتظارپاسخی هستید ! 
یک نفرهم ،اینک اندر خانه ی مانیست! 
که پاسخ گوی الطاف شماباشد. 
اگربادست وپای دائم ازچنگ فضای سرخ ناامنی 
واین دریای تندوتیره وسنگین که می دانید 
رهاگشتم 
وسوی خانه برگشتم 
سلامی گرم خواهم داد درپاسخ 
محبت های بسیارعزیزان را...


پیغام گیر حافظ 

رفته ام بیرون من از كاشانه ی خود غم مخور 
تا مگر بینم رخ جانانه ی خود غم مخور 
بشنوی پاسخ ز حافظ گر كه بگذاری پیام 
زان زمان كو باز گردم خانه ی خود غم مخور !

 

 

صندلی داغ

سلام دوستان

اگه خدا بخواد.انشاالله از شنبه بعدی صندلی داغ افتتاح میشه(البته با اجازه خانم مدیر)

فقط چند تا نکته :

اول اینکه کسی مخالف نیست؟

دوما هم  با اسم خودتون نظر بدید.

سوم اینکه خودتون نظر بدید کی نفر اول بشینه رو صندلی(البته اینو گفتم که کسی نتونه در بره)

در ضمن حرمت همو حفظ کنید.

صندلی داغ

سلام

میخوایم اولین صندلی داغ رو با حضور گرم آقای

یساقی شروع کنیم...

سروده ای زیبا....

       

·         *می گویند

·         مرا آفریدند

·         از استخوان دنده چپ مردی     

·         به نام آدم

·         حوایم نامید

ادامه نوشته

خواستم که بگم....

                                                                          

اگر یک روز هیچ مشکلی سر راهم نبود ، میفهمم

 

که راه را اشتباه رفته ام . . .

صندلی سوزناک

 

با صندلی داغ موافقید؟

خواستم که بگم....

خوب گوش کردن را یاد بگیریم

گاه فرصتها بسیار آهسته در میزنند . . .

امتحان میان ترم زیست

سلام

بچه ها خواستن یک مطلب درمورد امتحان زیست بذاریم تا نظرات همدیگه رو بشنویم!!

حتما میدونید امتحان حذفیه اما بازم بعضی بچه ها دلایلی دارن برای کنسل کردنش. دلایلشونو تو نظرات میگن.

کیا موافقن کیا مخالف؟

من خودم کلا با کنسل شدن امتحان یا امتحانات موافقم!

:D

دل نوشته ای از سهراب...

نه تو می مانی و نه اندوه

و نه هیچیک از مردم این آبادی...

به حباب نگران لب یک رود قسم،

و به کوتاهی آن لحظه شادی که گذشت،

غصه هم می گذرد،

آنچنانی که فقط خاطره ای خواهد ماند...

لحظه ها عریانند.

به تن لحظه خود، جامه اندوه مپوشان هرگز.

 

 

 

7 ترفند برای word

 

1- با فشردن کليد Shift + F5 مي‌توانيد به قسمتي از متن که بتازگي تغييري در آن ايجاد کرده ايد برويد. فشردن مجدد اين کليدها شما را به قسمت‌هاي تغيير يافته قبلي متن مي‌برد.

2- اگر فرمت قسمتي از متن را تغيير داده ايد، مثلا رنگ يا نوع فونت آن را عوض کرده ايد و حالا مي‌خواهيد به همان وضعيت پيش فرض Word برگردانيد، مي‌توانيد آن بخش از متن را انتخاب و کليدهاي CTRL + SPACEBAR را فشار دهيد.

3- وقتي مي‌خواهيد بخشي از متن را انتخاب نمائيد، مي‌توانيد کلمه ALT را پائين نگه داريد و با ماوس DRAG کنيد. اين کار باعث مي شود عمل انتخاب به صورت مستطيل شکل انجام شود و سرعت شما به طرز چشمگيري افزايش يابد.

4- وقتي در حال تايپ کردن يک متن انگليسي هستيد و به دنبال مترادف يک کلمه خاص مي گرديد، کافيست نشانگر را در کنار و يا در زير کلمه مربوطه ببريد و کليدهاي Shift + F7 را فشار دهيد. با اين کار فهرستي از کلمات مترادف آن کلمه خاص نمايش داده مي‌شود.

5- در پنجره Print Preview شما مي‌توانيد پيش از پرينت گرفتن ، پيش نمايشي از فايل خود را ببينيد. براي انجام تغييرات در همين صفحه، کافيست روي آيکون Magnifier کليک نمائيد تا اجازه تصحيح در متن به شما داده شود.

6- اگر مي‌خواهيد همزمان دو بخش مختلف از يک Document را ببينيد، مي‌توانيد فايل مربوطه را در نرم افزار Word باز کرده، ماوس را بالاي فلش موجود در بالاي نوار لغزان نگه داريد تا نشانگر ماوس به شکل دو خط موازي با دو فلش در بالا و پائين آن درآيد. آنگاه کليک کرده و بدون رها کردن ماوس آن را به سمت پائين بکشيد. حال صفحه به دو قسمت تقسيم مي‌شود که در هر دو بخش همان فايل نمايش داده مي‌شود و همزمان مي‌توانيد دو بخش مختلف فايل را ببينيد و ويرايش کنيد.

7- فرض کنيد يک فايل طولاني داريد و پيدا کردن مطالب برايتان دشوار، کافيست گزينه Document Map را از منوي View انتخاب کنيد تا فهرستي از عناوين Document شما را نشان دهد. حال با کليک بر هر عنوان به آن قسمت از فايل خود پرش مي‌کنيد.

به نقل از ترفندستان

سرفراز باشی وطن من

تصویری در میان آیتم‌های دوستان در گوگل ریدر دیدم که بریده‌ای از روزنامه‌ی اعلام نتایج کنکور سراسری در سال ۸۰ را نشان می‌داد. یک نفر کامنتی گذاشته بود:”سوال اینه که از اینا چند نفرشون الان ایران هستند هنوز؟” دونستن جواب این سوال برای من جالب بود و یک جستجوی کوچیک انجام دادم. نتایج جالب‌تر از چیزی بود که فکر می‌کردم. حیفم اومد منتشرش نکنم. قضاوت با خودتان!

ندا ناطق (نفر اول رشته ریاضی): استانفورد، آمریکا

اشکان برنا (نفر دوم رشته ریاضی): برکلی کالیفرنیا، آمریکا

احسان شفیعی پور‌فرد (نفر سوم رشته ریاضی): ایلینویز، آمریکا

محمد فلاحی سیچانی (نفر اول رشته تجربی): میشیگان، آمریکا

محمد امین خلیفه سلطانی (نفر دوم رشته تجربی): اطلاعات خاصی پیدا نکردم

پیمان حبیب اللهی (نفر سوم رشته تجربی): هاروارد، آمریکا

محمدرضا جلایی‌پور (نفر اول رشته انسانی): زندان اوین، تهران

حسین (ع) هنوز مظلوم است...

 این نوشته منو واقعا متاثر کرد.. 
 

 

حسین هنوز مظلوم است

 

 

چون وقتی محرم می‌آید...

 

 

ستار گلمکانی صاحب بزرگترین بنگاه ملک و ماشین شهر، يكماه تکیه راه می‌اندازد و خودش در روز تاسوعا سر مردم گل می‌مالد و ۱۱ ماه هم سرشان شیره!

 

 

حسین (ع) هنوز مظلوم است

 

 

چون وقتی محرم می‌آید...

 

 

قدرت سامورایی! شب ها در تکیه لخت می‌شود و میانداری می‌کند و روزها مردم را لخت می‌کند و زورگیری ...!

 

 

حسین (ع) هنوز مظلوم است

 

 

چون وقتی محرم می‌آید...

 

 

فرشید پوسترهای گلزار و مهناز افشار را از بساطش جمع می‌کند و آخرین ورژن! پوسترهای علی‌اکبر (ع) و حضرت عباس (ع) را در بساطش پهن ...!

 

 

حسین (ع) هنوز مظلوم است

 

 

چون وقتی محرم می‌آید...

 

 

آقای صولتی تا پایان اربعین تمام پاساژش را سیاه می‌کند و تا آخر سال هم مشتری‌هایش را!

 

 

حسین (ع) هنوز مظلوم است

 

 

چون وقتی محرم می‌آید...

 

 

قادر روزهای تاسوعا و عاشورا قمه می‌زند و علم می‌کشد ولی در ماه رمضان سیگار از لبش نمی‌افتد!

 

 

حسین (ع) هنوز مظلوم است

 

 

چون وقتی محرم می‌آید...

 

 

سیامک چشم چران! که پاتوقش همیشه خدا نزدیک مدارس دخترانه است در دسته‌هاي عزاداری اسفند دود می‌کند!

 

 

حسین (ع) هنوز مظلوم است

 

 

چون وقتی محرم می‌آید...

 

نیما پشت ماکسیمایش می‌نویسد "من سگ کوی حسینم" ولی هیچ وقت از چارلی! سگ ۱۱ماهه‌اش دور نمی‌شود!

 

 

حسین (ع) هنوز مظلوم است

 

 

چون وقتی محرم می‌آید...

 

 

حاج منصور مداح معروف شهر بابت ۷ ساعت مداحی حقوق 250 روز یک کارگر را می‌گیرد!

 

 

حسین (ع) هنوز مظلوم است

 

 

چون وقتی محرم می‌آید...

 

 

جباری رییس شرکت لبنیات شیر تو شیر! ۳۰شب شیر صلواتی به خلق خدا می‌دهد و ۳۳۵ روز هم با اضافه کردن آب شیرشان را می‌دوشد!

 

 

حسین (ع) هنوز مظلوم است

 

 

چون وقتی محرم می‌آید...

 

 

به جای آنکه ما بر مصیبت مولا بگرییم، مولا بر مصیبت ما می‌گرید!

 

 

حسین (ع) هنوز مظلوم است

 

 

چون وقتی محرم می‌آید...

 

 

حاج آقا کلامی، ۹شب مردم را به تقوی دعوت می‌کند ولی در شب دهم سر زود پایین آمدن از منبر با هیت امنا دعوا می‌کند!

 

 

حسین (ع) هنوز مظلوم است

 

 

چون وقتی محرم می‌آید...

 

 

هیت امنای مسجد ...علیه السلام! درست وقت اذان ظهر عاشورا اطعام عزاداران را شروع می‌کنند و بعد از آن با انرژی و فلوت! سینه می‌زنند و گریه می‌کنند !

 

 

حسین (ع) هنوز مظلوم است

 

 

چون وقتی محرم می‌آید...

 

 

کل یوم عاشورا

 

 

یعنی...۱۰ روز و شب ...غم گریه

 

کل ارض کربلا

 

یعنی...چند مسجد و چند تکیه !

 

حسین (ع) هنوز مظلوم است

 

چون وقتی خورشید عصر عاشورا غروب کرد

 

او هم می‌رود

تا سال بعد !

تا یاد بعد

 


 

 

کمی تا حدی به درد بخور...

رشته علوم ازمایشگاهی یک رشته در شاخه علوم پزشکی است که طی دوره تحصیل در آن 4 سال (8 ترم) می باشد.البته تا 2 سال قبل این رشته از مقطع کاردانی دانشجو می گرفت.

این رشته فقط در دانشگاه های علوم پزشکی ارائه می شود.درس های مهم این رشته در دانشگاه عبارتند از:

1-بیوشیمی(عمومی و بالینی)

2-ایمنولوژی(شناخت سیستم ایمنی بدن و بیماری های ان)

3-خون شناسی

4-بانک خون

5-باکتری شناسی

6-ویروس شناسی

7-انگل شناسی

8-قارچ شناسی

و...

فارغ التحصیلان این رشته در آزمایشگاه های تشخیص طبی و بیمارستان ها ومراکز بهداشت و سازمان انتقال خون مشغول به کار می شوند.شرایط استخدامی این رشته خوب است و حقوق یک کارشناس آزمایشگاه به طور متوسط 400 تا 500 هزار تومان است.این رشته مشمول قانون خدمت پزشکان و پیراپزشکان است.(یعنی شما بعد از فارغ التحصیلی باید نصف طول دوره تحصیل یعنی 2 سال برای دولت کار کنید به عنوان نیروی طرحی(اگر طرح نگذرانید از مدرک و استخدام خبری نیست!).البته کسانی که سربازی بروند از گذراندن طرح معاف هستند)

برای ادامه تحصیل دیگر فوق لیسانس علوم آزمایشگاهی وجود ندارد و شما در شاخه ای از شاخه های علوم آزمایشگاهی ادامه تحصیل می دهید.مثل ویروس شناسی،باکتری شناسی،انگل شناسی،ژنتیک،خون شناسی،ایمنولوژی و...

برای تاسیس آزمایشگاه فارغ التحصیلان علوم آزمایشگاهی باید در یکی از گرایش های این رشته Phd(دکترا) گرفته و در کنار 2 نفر دیگر که دارای مدرک دکترا در سایر گرایش ها هستند اقدام به تاسیس آزمایشگاه کنند.

یک تجربه:از نظر درآمد رشته هایی مثل بینایی سنجی یا فیزیوتراپی از این رشته بهتر هستند.چرا که شما با داشتن لیسانس در رشته فیزیوتراپی و یا بینایی سنجی می توانید مطب زده و برای خوتان کار کنید اما در رشته علوم آزمایشگاهی باید استخدام شوید.ضمن اینکه این رشته ها مشمول قانون خدمت پزشکان و پیراپزشکان نیست.

اما جذابیت های این رشته بسیار زیاد بوده و برای علاقمندان به تحقیق بسیار مناسب می باشد.در واقع دانش علوم آزمایشگاهی دانشی است که دامنه وسیعی از اطلاعات در آن قرار دارد.

باد می وزد …

میتوانی در مقابلش هم دیوار بسازی ، هم آسیاب بادی

تصمیم با تو است . . .

 

خون های رنگی....


  • نوزادی که خونش صورتی رنگ است!

smstak.Com-nozad.jpg

ادامه نوشته

یکی بود یکی نبود...

عاشقش بودم عاشقم نبود

وقتی عاشقم شد که دیگه دیر شده بود

حالا می فهمم که چرا اول قصه ها میگن

یکی بود یکی نبود

یکی بود یکی نبود . این داستان زندگی ماست . همیشه همین بوده . یکی بود یکی نبود . در اذهان شرقی مان نمی گنجد با هم بودن . با هم ساختن . برای بودن یکی ، باید دیگری نباشد.

هیچ قصه گویی نیست که داستانش این گونه آغاز شود ، که یکی بود ،  دیگری هم بود . همه با هم بودند . و ما اسیر این قصه کهن ، برای بودن یکی ، یکی را نیست می کنیم .

از دارایی ، از آبرو ، از هستی . انگار که بودنمان وابسته نبودن دیگریست . هیچ کس نمیداند ، جز ما . هیچ کس نمی فهمد جز ما . و آن کس که نمی داند و نمی فهمد ، ارزشی ندارد ، حتی برای زیستن .

و این هنری است که آن را خوب آموخته ایم .

هنر نبودن دیگری !

 

 

 

چندتا پَ نه پَ قدیمی اما باحال

دندونم بد جوری درد میکرد ... دستمو گذاشته بودم رو صورتم ...
دوستم دید منو پرسید دندونت درد میکنه؟
پَ نه پَ دارم اذان میگم گذاشتمش رو میوت ، همسایه ها اذیت نشن!

 

سوار تاکسی شدم رسیدیم سر خیابون گفتم مرسی آقا ...
می گه پیاده می شین؟
پَ نه پَ خواستم بین مسیر یه تشکر ناغافلی کرده باشم جو از سنگینی درآد

 

ماشینه تا شیشه جمع شده ... یه نفر اون بغل افتاده پارچه سفید روش كشیدن ...
یارو داره رد میشه ... میگه مرده؟
پَ نه پَ تصادف خستش كرده خوابیده

 

رفتم بچه خواهرمو از مهدکودک بیارم ...
مربیه میگه بچه رو میبریدش؟
پَ نه پَ همینجا میخورمش

 

جلو عابر بانک تو صف وایسادم یارو می گه ببخشید شمام پول میخاین؟
پَ نه پَ خونه کامپیوتر نداریم میام اینجا فیس بوکم رو چک کنم

رفتم تو آپارتمان دارم گوشت قربونی بین همسایه ها پخش میکنم ...
یارو میپرسه نذریه؟
پَ نه پَ با خود گوسفنده مشکل داشتیم کشتیمش !

 

مگس نشسته رو برنج به خواهرم میگم: مگـــــــــــــــــس ... !
میگه بکشمش؟؟
پَ نه پَ زشته برنج خالی بخوره یکم خورشت بریز واسش

 

 

رفتم مرغ سوخاری بخرم یارو میگه همین‌جوری میبری؟
پَ نه پَ یه شرت پاش کن جلو مهمونا خجالت نکشه

 

 

 

رفتم دستشویی عمومی در میزنم میگم یکم سریع تر...
میگه شمام دستشویی داری؟
پَ نه پَ اومدم ببینم شما کم و کسری نداری ؟!

اخبار ورزشی 13:15

در مسابقات قهرمانی پینگ پنگ دانشکده پیراپزشکی در بین ۲۶ نفر دو تا از بچه های خودمون مدالهای طلا و نقره رو بین خودشان تقسیم کردند:

۱- محسن رضازاده

۲- امیر محمدی

 

سفید پوشان بی ادعا

 

In the name of god

 

از فــــراسوی ازل تا ابد ای حلـــــــــق بریده
مـــــــــی رود دایــــره در دایره پژواک صدایت

سفید پوشان بی ادعا

 

 

ادامه نوشته

مطلبی از احمد شاملو

      به کلینیک خدا رفتم تا چکاپ همیشگی‌ام را انجام دهم، فهمیدم که بیمارم ...
 خدا فشار خونم را گرفت، معلوم شد که لطافتم پایین آمده زمانی که دمای بدنم را
سنجید، دماسنج 40 درجه اضطراب نشان داد.
 آزمایش ضربان قلب نشان داد که به چندین گذرگاه عشق نیاز دارم، تنهایی
سرخ‌رگ‌هایم را مسدود کرده بود ...
 و آنها دیگر نمي‌توانستند به قلب خالی ام خون برسانند.
 به بخش ارتوپدی رفتم چون دیگر نمي‌توانستم با دوستانم باشم و آنها را در آغوش
بگیرم.
 بر اثر حسادت زمین خورده بودم و چندین شکستگی پیدا کرده بودم ...
 فهمیدم که مشکل نزدیک بینی هم دارم، چون نمي‌توانستم دیدم را از اشتباهات
اطرافیانم فراتر ببرم.
 زمانی که از مشکل شنوایی‌ام شکایت کردم معلوم شد که مدتی است که صدای خدا را
آنگاه که در طول روز با من سخن می گوید نمي‌شنوم ...!
 خدای مهربان برای همه این مشکلات به من مشاوره رایگان داد و من به شکرانه‌اش
تصمیم گرفتم از این پس تنها از داروهایی که در کلمات راستینش برایم تجویز کرده
است استفاده کنم :
 هر روز صبح یک لیوان قدردانی بنوشم
 قبل از رفتم به محل کار یک قاشق آرامش بخورم .
 هر ساعت یک کپسول صبر، یک فنجان برادری و یک لیوان فروتنی بنوشم.
 زمانی که به خانه برمیگردم به مقدار کافی عشق بنوشم .
 و زمانی که به بستر می روم دو عدد قرص وجدان آسوده مصرف کنم.
 امیدوارم خدا نعمتهایش را بر شما سرازیر کند:

 *رنگین کمانی به ازای هر طوفان ،*
 *لبخندی به ازای هر اشک ،*
 *دوستی فداکار به ازای هر مشکل ،*
 *نغمه‌ای شیرین به ازای هر آه ،*
 *و اجابتی نزدیک برای هر دعا  .*

 جمله نهایی :  عيب کار اينجاست که من  '' آنچه هستم ''  را  با   '' آنچه بايد
باشم ''  اشتباه مي‌کنم ،    خيال
ميکنم  آنچه  بايد  باشم هستم،   در حاليکه  آنچه  هستم نبايد  باشم
.     /  زنده یاد احمد شاملو




شباهت دانشجویان از نظر فیلم ها

دانشجوی تازه وارد : هالوی خوش شانس
دانشجویان ساکن خوابگاه : جنگجویان کوهستان
دانشجوی پزشکی : به خاطر یک مشت دلار
خانواده دانشجویان : بینوایان
انتخاب درس افتاده : زخم کهنه
اولین امتحان : جدال با سرنوشت
مراقبین امتحان : سایه عقاب
تقلب : عملیات سری
روز دریافت کارنامه : روز واقعه
اعتراض دانشجو : بایکوت
اعتراض برای کیفیت غذا : می خواهم زنده بمانم
دانشجوی اخراجی : مردی که به زانو در آمد
آینده تحصیل کرده : دست فروش
استاد راهنما : گمشده
دانشجویی که تغییر رشته داده : بازنده
سرویس دانشگاه : اتوبوسی به سوی مرگ
کتابخانه دانشگاه : خانه عنکبوتان
علت نیافتن بعضی از دانشجویان : رابطه پنهان
التماس برای نمره : اشک کوسه
سوار شدن به اتوبوس : یورش
ترم آخر : بوی خوش زندگی
تسویه حساب : خط پایان
عمر دانشجو : بر باد رفته
مسئول خوابگاه : کاراگاه گجت
ادامه تحصیل تا دکترا : دیدار در استانبول

شعر فصل زبان حال نی :

                      

 

                                  تکیه میعادگاه

 

 

بشنو از نی چون حکایت ها کند

از سر ببریده ای هر دم حکایت ها می کند

بشنو از نی چون شکایت ها کند

وز لب خشکیده ای هر دم حکایت ها کند

بشنو از نی در ره دلدادگی

در زه دلدادگی فرزانگی

بشنو از نی آن به غایت راستین

حامل راس حسین اندر زمین

بشنو از نی از زمین کربلا

ناله و نفرین و آه و نینوا

بشنو از نی چون حکایت ها کند

از بدی های زمین هر دم شکایت ها کند

بشنو از نی از زبان اهل دل

راستگویان در سرای اهل دل

بشنو از نی واقعه از کربلا

کاروان کی میرسد در نینوا ؟

بشنو از نی ، آن زمان سلطان حسین

بی بدن قرآن قرائت می کند راس الحسین

محرم

کتاب شناسی حضرت عباس علیه السلام

چه می شد ای خدا مشکم مرا حاجت روا می کرد

به حق هر دو دستانم همه دردم دوا می کرد

به یاد اصغر نالان که عطشان و پریشان است

کمی از آبِ باقی را برای او سوا می کرد

خدایا عاقبت دیدی شدم شرمنده ی اصغر

چه می شد این فراتِ غم مرا در خود فنا می کرد

ز روی کودکان او خجالت می کشم یا ربّ

چه می شد ناله ی زینب دلِ من را رها می کرد

کنار علقمه آید نوای شیون و زاری

شنیدم مادرم زهرا مرا هر دم صدا می کرد

توانِ دیدنِ رویِ رقیه کرده مجنونم

چه می شد دشمنم اکنون سر من را جدا می کرد

به ذکرِ نام مولایم خیالم طفل شش ماهه

دلم هر لحظه با شورِ دل زینب صفا می کرد

نوای یاری عشقم حسین تشنه ی زهرا

قسم بر هر دو چشمانم ز دل صد عقده وا می کرد


 

قوانینی که بچه ها در مدرسه یاد نمیگیرند...

نوشته : چارلز ج سایکز

 

متاسفانه ، چیزهایی وجود دارند که بچه ها در مدرسه باید یاد بگیرند اما در واقع این اتفاق نمی افتد .در اینجا چند قانون کلی که در دوران تحصیلی آموزش داده نمیشوند را مرور می کنیم ...

 

قانون اول.

زندگی عادلانه نیست. اینهمه دین و بقیه داستان‌ها برای همین وجود دارند. یک نوجوان یا یک دکتر سی ساله که تازه در شرکتی استخدام شده دائم تکرار می‌کند که «این عادلانه نیست». شاید روزی ۸ بار. قانون اول را تکرار کنید «عدالت مبنای چیز خاصی در دنیا نیست.»

قانون دوم.

جهان واقعی ارزش زیادی برای شخصیت شما قایل نیست. بر خلاف مدرسه و خانواده که فکر می کنند شخصیت شما چیز مهمی است، برای محیط کار خروجی از همه چیز مهمتر است و هر کس قبل از اینکه محترم و متشخص باشد، باید کارا باشد. اگر فکر می کنید در مدرسه به شخصیت شما احترام نمی‌گذارند منتظر دنیای واقعی باشید تا نظرتان اصلاح شود. اگر فکر می کنید عدم احترام عادلانه نیست، به قانون یک رجوع کنید.

قانون سوم.

با خروج از دانشگاه یا مدرسه، ماهی یک میلیون درآمد نخواهید داشت و چیزی را هم طراحی نمی‌کنید. برای رسیدن به کارهای خوب باید مدت نسبتا زیادی تلاش کنید. اکثر چیزهایی که در دانشگا خوانده‌اید به درد محیط کار نمی‌خورند.

قانون چهارم.

اگر فکر می‌کنید معلمتان خیلی سخت گیر بوده، منتظر دیدن رییستان باشید. رییس شما بر خلاف معلم شما برای کار کردن با شما حقوق نمی‌گیرد.

قانون پنجم.

در بچگی همیشه کسی برای مقصر قلمداد بودن داشته‌اید. خانواده خوب نبوده یا معلم بد نمره داده. اما اگر بیست سی سالتان بشود و از دهنتان در بیاید که تقصیر مادرتان بوده که زندگی‌تان به هم خورده یا تقصیر مدیرتان بوده که حقوق‌تان کم است یا اخراج شده‌اید، همه به شما خواهند خندید. در دنیای واقعی خودتا مسوول کارهای خودتان هستید.

قانون ششم.

پدر و مادر شما قبل از به دنیا آمدن شما آدم‌های بسیار باحالتری بوده‌اند. روند خستگی و بی‌حوصلگی و بی‌هیجانی پدر و مادرتان از وقتی شروع شده که شروع کرده‌اند به حساب کردن پولشان برای خریدن پوشک برای شما، کار کردن برای مخارج تحصیل شما و وقت گذاشتن برای تمیز کردن اتاقتان. تمام مدتی که شما مشغول برنامه‌ریزی کارهای باحال زندگی‌تان بوده‌اید را آن‌ها مشغول فراهم کردن غذا و خانه و غیره برای شما بوده‌اند.

قانون هفتم.

مدارس سعی می کنند مفهوم رد شدن را ملغی کنند. تقریبا همه ورودی‌هایی که به تحصیل ادامه می‌دهند دیپلم می‌گیرند و تقریبا همه کسانی که وارد دانشگاه می‌شوند مدرک می‌گیرند. در جامعه تقریبا ده درصد آدم‌ها شغل ندارند و دنبال شغل می‌گردند. تعداد بیشتری هم در عشق و غیره شکست می‌خورند و کسی هم تلاش نمی‌کند برایشان کلاس تقویتی بگذارد.

قانون هشتم.

زندگی نه ترم دارد نه تعطیلی تابستان. از شما انتظار می‌رود از یک لحظه به بعد هر روز هشت یا نه ساعت کار کنید و هر چهار ماه یکبار هم وارد یک زندگی جدید نمی‌شوید. به قانون اول و دوم هم مراجعه کنید. از این به بعد باید کار کنید و کار کنید و متاسفانه کارهای خیلی خیلی کمی هستند که کاملا لذت بخش باشند یا از آن مهمتر به شما اجازه خودشکوفایی بدهند.

قانون نهم.

تلویزیون واقعی نیست. در برنامه صدا و سیما هر خانواده کوچک یک خانه زیبا دارد و یک ماشین و مسافرت. در هیچ برنامه تلویزیونی آدم‌ها یک سوم زمان سریال را سر کار نیستند و در سریال‌های ماه رمضان، همه مشکلات در روز بیستم به اوج می‌رسند و روز بیست و هشتم همه چیز حل شده و همه خوشحالند.

قانون دهم.

اکثر شاگردهای لوس کلاس و خودشیرین‌ترین‌ها یا خرخوان‌ترین‌هایی که زمان مدرسه می‌دیدید، در آینده یا رییس شما خواهند شد یا دارای بقیه موقعیت‌های خوب جامعه.

قانون یازدهم.

انسان نامیرا یا زودمیرا نیست. شما هم مثل اکثر آدم‌های دیگر باید تقریبا هفتاد هشتاد سال زندگی کنید و بعد بمیرید. تاتوی روی بدن، تا پیری با شما خواهد بود همانطور که مفاصل دردناک ناشی از ورزش نکردن. انتخاب با خودتان است ولی یادتان باشد که قرار است حدود هفتاد هشتاد سال همین بدن باشید.

قانون دوازدهم.

همه بالایی ها را بدانید و شاد باشید. زندگی کوتاه است. خانواده مزاحمند، کار سخت است و زندگی حوصله سر بر اما هر چقدر زودتر لذت بردن از زندگیتان را شروع کنید، بهتر است.

 

حرف آخر

اینها همه و همه برای وقتی هستند که بخواهید در شرایط معمول جامعه بازی کنید. مطمئنا می‌توانید به انتخاب خودتان یک قدم عقب‌تر بروید و به تمام این قوانین به عنوان قواعد یک بازی نگاه کنید. بازی‌ای که می‌شود به آن داخل شد یا نشد. داستان مهم این است که مسخره داور نباشید و اگر وارد بازی «جامعه خبیث سرمایه داری»‌ می‌شوید حداقل بخش بیشتری از قوانینش را بدانید.

  

 

سخن روز :  اگر فکر می کنید آموزگارتان سخت گیر است، بسیار در اشتباه هستید. پس از استخدام شدن متوجه خواهید شد که رئیس شما خیلی سخت گیرتر از آموزگارتان است؛ چون امنیت شغلی آموزگارتان را ندارد... بیل گیتس